شاید با گروهی از شکارچیان امریکایی به نام لاکوتا ها آشنا باشید آنها جامعه ای قوی و موفق و دارای فرهنگ غنی بودند.
پسران لاکوتا در حدود ۱۴ سالگی به جستجوی بینش یا آزمون عضویت می رفتند این کار شامل نشستن و روزه گرفتن بر روی قله کوهی، در انتظار بصیرت یا توهم ناشی گرسنگی از آن بود این بصیرت شامل وجودی که پیام هایی از جهان معنوی در جهت هدایت زندگی پسر ها به همراه می اورد . وقتی پسری روزه میگرفت و بر قله کوه بر خود می لرزید ، صدای غرش شیر ها را می شنید و حرکات آنها را در زیر پاهایش در تاریکی می دید.
در واقع مردان قبیله این صدا ها را ایجاد می کردند اما امنیت او را بی جهت به خطر نمی انداختند.
وقتی مرد جوان به قبیله بازمی گشت موفقیت او را جشن میگرفتند، اما از آن روز به مدت دو سال اجازه نداشت مستقیما با مادرش صحبت کند.
لاکوتا ها معتقد بودند که اگر پسری بلافاصله پس از ورود به دوره مردانگی با مادرش صحبت کند مجددا به دنیای زنان بر میگردد و بزرگ نمی شود.
پس از دو سال مراسم پیوستن مجدد او به مادرش برگزار می شد، اما در این مدت او یک مرد می شد.
مادران این پسرها در ازای اینکه اجازه میدادند فرزندشان از انها فاصله بگیرد هدیه ای دریافت می کردند یعنی مطمئن می شدند که پسرانشان به صورت دوستانی بالغ قابل احترام و صمیمی به نزدشان باز می گردند.
|